Friday

واقعياتي كه از آن در س نمي گيريم


اينجا ايران است كشوري كه مي خواهد همواره چرخ ها را از نو اختراع كند - كشوري كه در آن به تمدن رسيدن آرزويي ديرينه است - كشوري كه فلاسفه در آن مواج گونه در حال پيدايش و عالمان حوزوي در حال تكرار حكومت كليسا هستند-اينجا ايران است با چرخ دستي كوچكي كه حاكمان آن را به بنز رونمايي مي كنند و ترقه اي كه در آن به اتم نمايش داده مي شود - اينجا ايران است ايراني كه هر روز خبر خوش توليد دارو از رسانه هاي آن پخش مي شود و مادراني همچون مادر من به دليل اجبار در مصرف داروي داخل بايد دچار عارضه هاي مختلف استخوان شوند- اينجا ايران است صداي غرور از پشت تريبونهاي آن چنان به گوش مي رسد كه در پشت اين پرده خون جوانان آن در حال جاري شدن است- اينجا ايران است مهد تمدن‏،آزادي.. ولي آزادي كه در آن بايدبله قربان بگويي و كاري انجام دهي كه به كسي خداي ناكرده بر نخورد - اينجا ايران است پر از سوئيتهاي كوچك كه براي نگهداري عالمانمان مهيا كرده اند تا ارشاد شوند و قدرت فكرشان رشد كند تا آنگونه كه هست نبييند بلكه آنگونه كه بايد باشد بينند. اينجا ايران است و من حرفي براي گفتن ندارم چون حكم من سكوت است


جمعه 28 تير ماه سال 87

Wednesday

باورهاي جامعه




ما ايرانيان انسانهاي مغرور و كله شقي هستيم- احساس مي كنيم كه خيلي مي دانيم و از همه بيشتر مي فهميم - از اين نظر شبيه آمريكاي ها هستيم . اما يك فرق اساسي بين ما و آنها وجود دارد و آن اين است كه ما هر جا قافيه تنگ مي آيد به تاريخ چند هزار ساله مان مراجعه مي كنيم و به آن فخر مي فروشيم - ما غافل از اين موضوع هستيم كه بين ما و پيشنيانمان هيچ سنخيت وجود ندارد و نبايد نام آنها را آلوده كنيم- ما مثل مردم آمريكا غير قابل پيش بيني در رفتا رو سياستيم وقتي تصميم مي گيريم خود را نابود كنيم اين كار را به راحتي انجام مي دهيم نمونه بارز آن را در طي سي سال گذشته مرور كنيد به راحتي مي بينيد- از مردم بپرسيد دليل رفتارشان چيست و با آنها به بحث بنشنيد آن موقع از دسته بندي جوابها به يك مرز مشترك خواهي رسيد و آن فاجعه اي است كه از روي اين گونه رفتارهاي غير اصولي براي كشور پيش آمده و خواهد آمد- در اين كشور بين مديريت كردن و آدم خوبي بودن هنوز هيچ وجه متمايز كننده اي حس نمي شود - مي گويند فلاني آدم خوبي است پس مي تواند فلان كار را انجام دهد . اين اشتباه اساسي ماست انجام هر كاري به دو پارامتر نياز دارد نخست دانش آن كار سپس تجربه مفيد در اجراي آن فرآيند - به جامعه مان خوب نگاه كنيد تا به آنچه مي گويم پي ببريد - مطلق صحبت نمي كنم ولي بسوي بي خردي در كارها مي رويم از راس هرم مديريتي مشكل به سطوح پايين تر در حال تراوش كردن است و فقر در تمام ابعاد در حال شكل گرفتن و نهادينه شدن- ارزشها در حال تبديل شدن به ضد ارزش و اركان در حال جابجايي - علم درحال تنزل و مدارك در حال اوج - رفتارها و ناهنجاري را در هر كجا مي بيني- صبح ماشينتان را روشن كنيد تا شاهد رفتارهاي عصبي هموطنان هميشه در صحنه باشيد-هدفم توهين نيست چرا كه خود جزيي از اين جامعه هستم - دلم مي خواهد دست به دست هم دهيم به مهر تا از كوچكترين ركن جامعه يعني خودمان شروع كرده و بسوي تعالي برويم

چهار شنبه 19 تير ماه سال 87
-

Monday

تفكرات ما و سوابق تاريخي



شايد ماجراي 18 تير ماه رو كمتر كسي باشي كه از ياد ببره - روز بسيار وحشتناكي بود حكومت نه دولت ،در آن روز نشان داد كه دندانهاي تيزي داره كه حتي به بچه هاي خودش به هيچ وجه رحم نمي كنه - خاطرات من از اون روزها بر مي گرده به مسير ي كه براي كار مي رفتم - هرگز موتور سوارهايي كه با لباسهاي متحد مثل مورو ملخ به سمت دانشگاه تهران مي اومدن را فرموش نمي كنم - هرگز صحنه كتك خوردن يك دانشجو را كه كه يكي از اين مامورين با يك دست به بالا برده بود و طفلك مثل جوجه دست و پا مي زد فراموش نمي كنم - هر گز بي تفاوتي مردمي كه اين جريان را تنها گذاشتن - دولتمرداني كه سكوت معنادار كردن و سياستمداراني كه سوء استفاده كردندرو فراموش نمي كنم- به راستي دمكراسي چيه ؟ استبداد چيه؟
وقتي تاريخ اديان ر و مطالعه مي كني - وقتي به آثار مرحوم دكترزرين كوب و شرح تاريخ پيش و بعد از اسلام را مي خوانيم به جمع بندي خوبي نمي رسم . تحمل اين مردم چه معني داره- هميشه ظلم بوده وما تحمل كرديم تا تيغ به گلو رسيده اونوقت اقدام كرديم - واقعا چرا ؟
در پشت رفتارهاي ما احساسات خوابيده وقواي عقلاني تاثير چنداني نداره. شايد اين جمله من را خيلي ها نپذيرند ولي واقعيت همينه. به راستي تا به حال با خودمان فكر كرده ايم چرا با تغيير ات گسترده در كشورهاي اروپايي نقش دولتها در رساندن سود به مردمانشان نوسان چنداني نمي كنه؟ بله به دليل حضور عقل و انديشه بر مسند تصميم گيري هاست كه منافع مردم اصلي ترين خواست گاه دولتها مي شود. در رابطه بااين نوع انديشه حرفهاي زيادي دارم كه در طي چند جلسه خواهم نوشت

دو شنبه 17 تير ماه سال 87