Wednesday

دوازده سال گذشت



زمان چقدر زود مي گذره
امروز 12 ساله كه من و همسرم در كنار هم زندگي مي كنيم
12ساله كه من يك دوست خوب بنام ميترا پيدا كردم
12 ساله كه شبها بدون همديگر شام نخورديم
12 ساله كه من كليد خونه را همراه نمي برم چون عادت كردم از پشت آيفون صداي اون رو بشنوم
12 ساله كه به هم عزيزم مي گيم و اين كلمه از ما دور نشده
12 ساله كه براي خونه اومدن ثانيه شماري مي كنم
12 ساله كه هنوز عاشم و عاشقتر شدم
12 ساله كه وقتي مسافرت مي ريم همه اعتراض مي كنند چه خبرتون انگار سالهاست همديگر رو نديديدن
12 ساله كه از محل كار بارها و بارها به هم زنگي مي زنيم تا براي لحظه اي صداي همديگر رو بشنويم
12 ساله كه سالگرداولين لحظات زندگي و دوستي مشتركمون براي هر دوتامون فراموش شدني نيست
12 ساله كه اگه مشكلي بوده از طرف ديگران بوده و اگه اشكي بوده بخاطرديگري
12 ساله كه براي بند بند زنديگمون دركنار هم زحمت كشيديم و همه چيز اون به لطف خدا مال خودمون
12 ساله كه تنها يك ميوه داره و اون پانته آ است

چهار شنبه 30 مرداد ماه سال 87

2 comments:

حسين حيدري said...

سلام
اميدوارم اين علاقه و محبت هميشگي باشد
هر روز بيشتر از ديروز
هر روز بهتر از ديروز.
موفق باشيد.

Anonymous said...

آقا سلام
راستش تازه با اینجا آشنا شدم
من مشتری وبلاگ ملودیهای شبانه هستم گهگداری اونجا میرم و وبلاگ نی نی تون رو هم میخونم
خواستم هم سالگرد ازدواج و هم تولد این نی نی خانم رو تبریک بگم
امیدوارم قدمش خیلی خیر باشه