Wednesday

پنجم دي ماه سال 86

تحمل يكديگر

صحبت از تحمل يكديگر خيلي راحت است. همه از آن طوري صحبت مي كنيم كه انگار هيچ مشكلي وجود ندارد.
وقتي به عقبه خاطراتمان مراجعه مي كنيم مي بينيم كلي مشكل وجود دارد كه ريشه بيشتر آنها از عدم تحمل يكديگر ناشي مي شود
من زمان ازدواجم يكي از شروطي كه در ابتداي وصلت با همسرم بعنوان شروط اساسي مطرح كردم اين بود كه هر وقت توي زندگي مشتركمون به جايي رسيديم كه مجبور به تحمل همديگر شديم بايد يا از اين بن بست تحمل خارج بشيم يا از يكديگر جدا بشيم
شايد اين تفكر از ديد خيليها مسخره باشد ولي كمي به پيرامون يكديگر نگاه كنيم خواهيم ديد كه اين گونه نيست
ما يكديگر را مي آزريم و بر آزار خود نيز اسرار مي ورزيم و اسم آن را مي گذاريم ايستادگي دربرابر اشتياه ديگران و يا در بعضي مواقع اسمش را مي گذاريم روك گويي و يا در بعضي مواقع مي گوييم شوخ طبعي هزارو يك اسم مندر آوردي كه همه بيشتر از من شنيده ايد. در اين بين ديگران چه مي كنند عده اي جواب مي دهند و عده اي سكوت مي كنند. وقتي ديگران سكوت مي كنند ما به حق تر شده و فشار را بيشتر مي كنيم چون در اينجا منيت مهم است طرف مقابل تحمل مي كند تا كي تا جائيكه كه ناگهان انفجار ي اتفاق مي افتد كه بسياري از چالشهاي اجتماعي - سياسي و حتي فرهنگي از اين بعد ناشي مي شود. در عوض آنكه ايستادگي مي كند در بهترين حالت اصلاح مي كند ولي در صورتيكه گوينده شنونده خوبي نباشد اتفاقي كه روي مي دهد اين است كه اگر طرف ما دولتي باشد اوين اگر طرف ما ديوانه باشد دعوا و در حالت نرمال قهر و جدايي . واقعا چرا ؟
به راستي چقدر به خواسته ها - حرفها و بايد ها و نبايدهاي يكديگر احترام مي گذاريم ؟
چقدر حرفهاي يكديگررا مي شنويم و براي آن در مرحله اول چون يك نظر است احترام قايل شده و در مرحله دوم چون ما نيز صاحب نظريم بر اساس استدلال هاي منطق خودمان به آن پاسخي داده ايم بدون آنكه متوقع باشيم طرف مقابل نظر ما را بپذيرد؟



No comments: