چيزي به تولد دخترم باقي نمانده است. دراين روزهاي پر هيجان منتظر تولد عزيز دلم هستم. سالها صبر كرديم تا تولدي آن هم از نوع صورتي را در زندگيمان شاهد باشيم.بسيار نگران و مضطربم و از اين كه نتوانم از پس توقعات فرزندم بر آيم دل نگران . شايد خنده دار باشد نسلي كه من در آن بزرگ شدم نسلي بود كه سعي داشت بر روي پاي خودش بايستد - نسلي بود كه به بزرگترها به ديده احترام مي نگريست . نسلي بود كه والدين جايگاهي ويژه داشتند ولي نسل امروز نسلي است كه به دليل وجود تناقضات فراوان در محيط خانواده و اجتماع تغيير چشمگيري داشته و دچار ناهنجاريهاي فراواني از جمله گم گشتگي هويت شده - نسل امروز با ابهامات فراواني روبرو است كه همه آن به دليل بي پاسخ ماندن و ناديده گرفتن نيازهاي او به وسيله دولتمردان است. فرار از واقعيت مشكلي را حل نمي كند و من در اين آزمون سعي مي كنم تا با به تصوير كشيدن واقعيات در كنار دخترم باشم نه در مقابل او - سعي خواهم كرد تا به او ياد دهم چگونه تصميم بگيرد و بهاي آنچه را كه تصميم گرفته مثبت يا منفي پرداخت نمايد وبالطبع من نيز در كنار تصميم او خواهم بود
پنج شنبه 17 تير ماه سال 87
No comments:
Post a Comment