يا هو
چشمانم بسته بود
در تاريكي سايه هاي خيال پي نوري مي گشتم
در خيالم ابرها مي ريختند
در خيالم آسمان تنها مي شد
نوري نبود
قطره اشكي همچوباران چكيد
سكوت تصور تنهايي
نبود ستاره اي
نوري
ابري سفيد
چه تصور سختي
در بيداري ابري بود سياه
قطره اشكي تيره از آلودگيها
بايد اينجا بنشينم كه شايد برود
شايد اينبار پي آن همه اسرارسياه
نشستن نتوانم
بايد اينبار بروم
بايد اينبار به ابري برسم
بايد ايبنار سبك بار به مقصد برسم
بايد اينبار به يا هو برسم
كنج اين خانه به جز مرگ نيست
چه بهتر كه با هو به آن كنج برسم
چشمانم بسته بود
در تاريكي سايه هاي خيال پي نوري مي گشتم
در خيالم ابرها مي ريختند
در خيالم آسمان تنها مي شد
نوري نبود
قطره اشكي همچوباران چكيد
سكوت تصور تنهايي
نبود ستاره اي
نوري
ابري سفيد
چه تصور سختي
در بيداري ابري بود سياه
قطره اشكي تيره از آلودگيها
بايد اينجا بنشينم كه شايد برود
شايد اينبار پي آن همه اسرارسياه
نشستن نتوانم
بايد اينبار بروم
بايد اينبار به ابري برسم
بايد ايبنار سبك بار به مقصد برسم
بايد اينبار به يا هو برسم
كنج اين خانه به جز مرگ نيست
چه بهتر كه با هو به آن كنج برسم
No comments:
Post a Comment